دانلود نمونه سوالات اصول و فنون مشاوره و راهنمایی با جواب

  • از

سوالات اصول و فنون مشاوره و راهنمایی

شامل دو فرمت پی دی اف و ورد

به صورت تستی

همراه پاسخ

دانلود فایل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ممکن است با چگونه، چه یا چه کسی شروع شود
ممکن است برای به دست آوردن اطلاعات استفاده (؟) (؟) (؟)
:

:

: “؟”

که برای او می گذرد کشف کند.

یکی از آخرین مشاهدات: در مورد سؤال «چرا» بسیار مراقب باشید ، زیرا گاهی اوقات این سؤال می تواند بسیار قضاوت کننده باشد و ممکن است شما را شبیه معلمی کند که از کودک سؤال می کند.

سعی کنید کلمه “چرا” را با “چی” عوض کنید. بنابراین به جای اینکه بگویید “چرا این کار را کردی؟”، بپرسید “چه چیزی باعث شد که این کار را انجام دهید؟”

تعجب خواهید کرد که چقدر مکالمه بهتر جریان دارد، و چقدر بیشتر هر دو خواهید فهمید!

ب سوالات بسته
سؤالات بسته سؤالاتی هستند که به پاسخ های «بله» یا «خیر» منجر می شوند.

مثلا:

“احساس ناراحتی می کنی؟” خیر

“آیا احساس خوشبختی می کنی؟” خیر

سوالات بسته
چنین تعاملاتی می‌تواند برای همیشه ادامه داشته باشد و برای شنونده مانند نوعی بازی سالنی عجیب و غریب – یا حتی بدتر از آن، یک مصاحبه پلیسی احساس شود.

از این رو، سؤالات بسته ممکن است از نظر پاسخ های داده شده مفید نباشند.

بسیاری از مردم همچنین بر این باورند که “سوالات باز” می پرسند در حالی که در واقع “سوالات بسته” پیچیده می پرسند .

استفاده مکرر از “سوالات بسته” ممکن است منجر به این شود که مشتری کمتر و کمتر بگوید و مشاور تحت فشار قرار گیرد تا سوالات بیشتری بپرسد تا رابطه را ادامه دهد.

اصول و فنون مشاوره و راهنمایی

اصول و فنون مشاوره و راهنمایی

اما از سوالات بسته می توان در مشاوره استفاده کرد. با این حال، درمانگر باید تشخیص دهد که چه زمانی یک سوال بسته مناسب است.

مثلا:

مشاور: “خوش آمدید. آماده اید که ما شروع کنیم؟”

مشتری: “بله.”

دانلود رایگان جزوه
بررسی اجمالی سوالات مناسب در مشاوره

برای دانلود رایگان جزوه اینجا کلیک کنید
ج سوالات روشن کننده
سؤالات روشنگر سؤالات باز هستند که مشاور برای اطمینان از درک کامل منظور مشتری از آنها استفاده می کند.

شفاف سازی استفاده می شود تا مشاور چارچوب مرجع مشتری را اشتباه درک نکند.

هنگامی که یک سوال روشن‌کننده پرسیده می‌شود، مشتری این فرصت را دارد که مشاور را تصحیح کند یا آنچه را که مشاور درک می‌کند، تقویت کند.

قرار گرفتن در چارچوب مرجع مددجو، جزء مهم همدلی است که لازمه یک رابطه درمانی است.

پرسیدن سوالات شفاف کننده در مشاوره، مشاور را قادر می سازد تا مطمئن شود که منظور مشتری را به طور کامل درک می کند.
آیا تا به حال در موقعیتی قرار گرفته اید که یکی پس از دیگری از شما سوال پرسیده شود؟ این می تواند احساس کند که به جای اینکه به حرف های شما گوش دهند، بازجویی می شوید!

کسی که در «هنر گوش دادن» مهارت دارد، از سؤالات باز به قدری کم استفاده می کند تا به روشن شدن آنچه مشتری گفته است کمک کند تا بتواند آن را با دقت بیشتری منعکس و بازنویسی کند.

“اگر ما سوال درستی بپرسیم، مشتری ناگهان این تپه عظیم فرصت را برای رشد آنها می بیند. اما این سفر ما نیست، سفر مشتری است . این برای آنهاست که تپه فرصت را پیدا کنند، و ممکن است خوب همان چیزی نباش که می بینیم.”

پرسشگری همدلانه
در اصطلاح «پرسش مناسب»، کلمه «مناسب» واقعاً مهم است.

این به این دلیل است که اغلب سؤالات نامناسب هستند – و این می تواند همدلی در رابطه مشاوره را از بین ببرد.

در همین حال، پرسش‌های مناسب می‌تواند عمق رابطه با مشتری را عمیق‌تر کند.

استفاده از سؤالات معمولاً در مراحل اولیه آموزش مشاوره پوشش داده می شود – من این کار را با زبان آموزان سطح 2 خود انجام می دهم (در مقدمه مشاوره، مفاهیم مشاوره).

جدای از معرفی نظریه مشاوره که در این پست وبلاگ پوشش می‌دهم، به آنها هشدار می‌دهم که فقط در مواقعی که 100% ضروری است از پرسشگری استفاده شود . و اغلب اوقات، سؤالات ضروری نیستند.

اطمینان حاصل کنید که فقط از سؤالات برای روشن کردن درک خود استفاده می کنید ، مداخله نکنید و به یاد داشته باشید که وقتی مشتری در حال پاسخ دادن به سؤالی است، به بخشی از مغز که با احساسات سر و کار دارد دسترسی ندارد.

پرسشگری در مشاوره شخص محور
در رویکرد شخص محور در مشاوره، ما معتقدیم که مشتری متخصص است – این همان چیزی است که کارل راجرز به ما گفت.

این وظیفه ما نیست که مشتری را راهنمایی کنیم. این برای مشتری است که ما را راهنمایی کند و ما با آنها در واقعیت ذهنی آنها قدم برداریم . این همان پیوند همدلانه ای است که ما با مشتری داریم.

 

دانلود رایگان نمونه سوالات اصول و فنون مشاوره و راهنمایی + پاسخ تست

 

اگر سؤالی بپرسیم، برای دانش ماست – برای اینکه بهتر بفهمیم مشتری چه چیزی را آورده است.

ما باید واقعا مراقب باشیم که سؤالات ما دستور کار را تعیین نکند، که ما به مشتری اجازه انجام این کار را می دهیم، حتی زمانی که (و این می تواند دشوار باشد) می توانیم ببینیم که گوشت چیزی که مشتری باید روی آن کار کند در جهت متفاوت

ممکن است احساس کنیم که می‌توانیم آن را ببینیم: آنجاست، عظیم است، و مشتری بسیار به آن نزدیک است – آنها فقط به یک تلنگر کوچک نیاز دارند و سپس آن را خواهند دید.

بنابراین اگر سؤال درستی بپرسیم، مشتری ناگهان این تپه عظیم فرصت را برای رشد خود می بیند. اما این سفر ما نیست. این سفر مشتری است.

این برای آنهاست که تپه فرصت را پیدا کنند، و ممکن است همان چیزی نباشد که ما می بینیم.

 

طبیعت، چه کار می‌کند، شاید ابتدا ساده‌تر باشد که بگوییم چه کاری انجام نمی‌دهد. پاهای ما را روی زمین نگه نمی دارد، زمین به دور خورشید می چرخد، یا ستارگان و کهکشان های جهان در مقیاس های بزرگ حرکت می کنند: این حوزه گرانش است. این ذرات بنیادی را در هسته اتم به یکدیگر متصل نمی کند، یا فروپاشی آنها را تعیین نمی کند: نیروهای هسته ای قوی و ضعیف این کار را انجام می دهند.

اما تقریباً هر پدیده دیگری که در مقیاس بین این دو اتفاق می افتد به الکترومغناطیس بستگی دارد. بارزترین دو موردی هستند که نام این نیرو از آنها گرفته شده است: الکتریسیته و مغناطیس. اینها موضوع نمونه سوالات اصول و فنون مشاوره و راهنمایی و آزمایشات زیادی توسط فیزیکدانان قرن نوزدهم مانند مایکل فارادی و جیمز کلرک ماکسول بود. این ماکسول بود که در دهه 1860 نشان داد که الکتریسیته و مغناطیس در واقع دو جنبه از یک پدیده واحد هستند: جریان های الکتریکی متحرک باعث ایجاد میدان های مغناطیسی می شوند و میدان های مغناطیسی جریان های الکتریکی را القا می کنند. ماکسول همچنین در نظریه کلاسیک الکترومغناطیس خود نشان داد که میدان های الکتریکی و مغناطیسی همیشه با سرعت ثابت یکسانی منتشر می شوند: سرعت نور، c.

این ما را به نقطه اصلی آنچه که نظریه میدان کوانتومی قرن بیستم نشان داد الکترومغناطیس وجود دارد می برد. این نیروی اساسی است که بین تمام ذرات دارای بار الکتریکی مثبت و منفی عمل می کند: مانند بارها دفع می شوند، در حالی که بارهای مخالف جذب می شوند. (چیزی مشابه در مورد قطب های مغناطیسی شمال و جنوب صادق است، با این تفاوت عجیب و غیرقابل توضیح که آنها همیشه به صورت جفت می آیند: هیچ “تک قطبی” مغناطیسی وجود ندارد که بتواند مستقل از یکدیگر حرکت کند.)

بر اساس الکترودینامیک کوانتومی یا QED، نظریه میدان کوانتومی که اکنون الکترومغناطیس را توضیح می‌دهد، ذره حامل نیروی آن – “بوزون” که بین همه ذرات باردار مبادله می‌شود – فوتون است، کوانتوم نور. فوتون های انرژی های مختلف با امواجی با فرکانس های مختلف مرتبط هستند و طیف الکترومغناطیسی نامی است که به وسعت همه آنها داده شده است، از امواج رادیویی با فرکانس پایین که از نور مرئی گذشته تا پرتوهای گامای فرکانس بالا.

به این ترتیب، الکترومغناطیس مسئول بسیار بیشتر از الکتریسیته و مغناطیس است. این نیرویی است که الکترون‌های با بار منفی را به هسته‌های اتمی با بار مثبت متصل می‌کند و تضمین می‌کند که اتم‌های پایدار می‌توانند تشکیل شوند و شیمی – از جمله شیمی زندگی – اتفاق بیفتد. همچنین مسئول انواع نیروهای روزمره مانند اصطکاک است که در نهایت از برهمکنش الکترون ها در سطح اتمی ناشی می شود.

مطالعه الکترودینامیک کوانتومی انواع شگفتی‌ها را نیز آشکار کرده است. هنگامی که فیزیکدان پل دیراک در اواخر دهه 1920 در حال بررسی نسخه اولیه این نظریه بود، پیشنهاد کرد که یک نسخه با بار مثبت از الکترون وجود دارد – دریچه ای به دنیای کاملاً جدیدی از ” ضد ماده ” که تمام ذرات معمولی را با ذرات متعارف منعکس می کند. بار الکتریکی مخالف اینکه چرا جهان ما از اتم ساخته شده است و نه ضد اتم، باید رتبه بندی شود، یکی از اساسی ترین اسرار فیزیک است.

اصول و فنون مشاوره

اصول و فنون مشاوره

 

معلمی مبتکر بود که علاقه به رشته نسبتاً جدید الکترومغناطیس همراه با اعتقاد او به اهمیت نشان دادن پدیده های علمی به دانش آموزانش، او را به ساخت آهنرباهای الکترومغناطیسی سوق داد که بسیار قوی تر از هر چیزی که قبلا ساخته شده بود. او با استفاده از این الکترومغناطیس‌ها برای نشان دادن اثرات چشمگیر و ظریف به دانش‌آموزانش و کشف الکترومغناطیس در آزمایشگاه، اولین موتور مبتنی بر جاذبه و دافعه مغناطیسی (پیش‌روی یک موتور DC یا جریان مستقیم مدرن) و یک شکل اولیه از تلگراف الکترومغناطیسی اگرچه او این دستگاه ها را بیشتر توسعه نداد، اما کار او راه را برای توسعه موتورها توسط دیگران و تلگراف ساموئل FB مورس هموار کرد. او همچنین اصول مهم القای الکترومغناطیسی را کشف کرد. به همین دلیل در سال 1893، زمانی که کنگره بین المللی برق، واحد القایی را “هنری” نامید، مورد تجلیل قرار گرفت. کار هنری در الکترومغناطیس نه تنها کمک های مهمی به علم کرد، بلکه به ایجاد زمینه برای صنعت مدرن و ارتباطات راه دور کمک کرد.

آکادمی آلبانی جایی که جوزف هنری تدریس می کردبزرگنمایی
آکادمی آلبانی جایی که جوزف هنری تدریس کرد، توسط ناشناس، ناشناخته، آرشیو اسمیتسونیان – History Div، 96-4474.
رشته الکترومغناطیس تنها شش سال داشت که هنری شروع به تدریس در آکادمی آلبانی در نیویورک کرد. هانس کریستین اورستد دانشمند دانمارکی در سال 1820 کشف کرده بود که یک جریان الکتریکی در یک سیم از یک باتری باعث انحراف سوزن قطب نما در نزدیکی آن می شود. هنری که مشتاق نشان دادن پدیده های الکترومغناطیسی به دانش آموزان خود بود، بر اساس کار دانشمند انگلیسی ویلیام استورجن کار کرد.، که در سال 1825 کشف کرد که پیچیدن یک سیم به دور یک هسته آهنی باعث افزایش اثر مغناطیسی می شود. هانری پارامترهای مختلفی را آزمایش کرد: عایق بندی سیم به گونه ای که بتوان چندین لایه را روی هسته پیچیده کرد (استورجن از سیم لخت با لایه ای از پوسته عایق روی آهن استفاده کرده بود). پیچاندن چندین سیم پیچ روی یک هسته؛ اتصال باتری ها از سر به انتها (به صورت سری) برای افزایش شدت (ولتاژ) و کنار هم (به صورت موازی -یک ترتیب جایگزین، داشتن صفحات بزرگتر در یک باتری بود تا مقدار (جریان) افزایش یابد. او دریافت که یک منبع با شدت بالا با سیم پیچ های متصل به انتها به انتها (به صورت سری، یک سیم پیچ منفرد) بهترین کار را انجام می دهد، در حالی که یک منبع با کمیت بالا با اتصال انتهای سیم پیچ به هم (موازی) بهتر عمل می کند. این ناآگاهانه نمایشی از قانون اهم بود که در سال 1826 منتشر شده بود، اما هنوز به طور گسترده شناخته یا درک نشده بود. در سال 1831، او گزارش داد که آهنربای الکتریکی ساخته است که می تواند 750 پوند، بیش از 35 برابر وزن خود (با سیم پیچ های موازی، با استفاده از یک باتری کمی) بلند کند. 1 هنری بعداً اظهار داشت که این الکترومغناطیس‌های اولیه «قدرت مغناطیسی داشتند که برتر از تمام مغناطیسی‌های شناخته شده قبلی بودند». 2 تا سال 1833، او داشتساخته شده است که می تواند بیش از 3300 پوند بلند کند. هنری تحقیقات و یافته های خود را در نامه هایی به همکارانش، از جمله بنجامین سیلیمن، پدر ( 1830 )، ( 1831 )، جان هنری ( 1831 )، ادوارد هیچکاک ( 1832 )، و پارکر کلیولند ( 1831 )، ( 1832 ) شرح داد.

اکتشافات در الکترومغناطیس
هنری در تلاش برای استفاده کارآمدتر از باتری‌های خود و به حداکثر رساندن قدرت الکترومغناطیس‌های خود، اکتشافات اساسی در الکترومغناطیس انجام داد، از جمله اینکه چه نوع خاصی از ورودی الکتریکی باید با چه نوع مدارهایی نمونه سوالات اصول و فنون مشاوره و راهنمایی به اثرات مورد نظر مطابقت داده شود. این اکتشافات اساسی باعث شد که او هم یک موتور و هم یک دستگاه زنگ را بسازد که پیشروی تلگراف الکترومغناطیسی مورس بود. چالش در توسعه یک موتور، استفاده از جریان باتری برای تولید نه تنها یک اثر مکانیکی، بلکه پیوسته بودحرکت مکانیکی موتور رفت و برگشتی هنری متشکل از یک آهنربای الکتریکی مستقیم بود که روی یک محور متعادل شده بود و انتهای آن بالای قطب های شمالی دو آهنربای دائمی عمودی قرار داشت. جفت سیم‌هایی که به هر انتهای آهن‌ربای الکتریکی متصل شده‌اند، به طور متناوب در فنجان‌های جیوه فرو می‌روند و به عنوان پایانه‌های یک سلول الکتروشیمیایی عمل می‌کنند. همانطور که سیم ها به طور متناوب به داخل و خارج فنجان ها حرکت می کردند، بنابراین یک مدار ایجاد و قطع می شد، قطبیت مغناطیس الکترومغناطیس به طور مکرر معکوس شد که باعث ایجاد یک حرکت تابشی پیوسته شد. هنری توانست به “حرکت یکنواخت، با سرعت هفتاد و پنج ارتعاش در یک دقیقه… برای بیش از یک ساعت ” دست یابد.برای تظاهرات کلاس درس، و تلاشی برای ثبت اختراع آن نکرد. هنری با اشاره به حرکت عقب و جلوی آهنربا، از این دستگاه به عنوان ” دم گوسفند ” خود یاد کرد .

تلگراف الکترومغناطیسی
الکترومغناطیس ساخته شده توسط جوزف هنری، توسط ناشناس، 1978، آرشیو اسمیتسونیان – History Div, 78-6063.بزرگنمایی
الکترومغناطیس ساخته شده توسط جوزف هنری، توسط ناشناس، 1978، آرشیو اسمیتسونیان – History Div, 78-6063.
چالش ابداع یک تلگراف الکترومغناطیسی، ایجاد حرکت پیوسته نبود، بلکه عمل مکانیکی در فاصله زیاد از باتری بود. قبل از تحقیقات هنری، سیگنال های الکتریکی نمی توانستند از طریق سیم های بلند ارسال شوند. دانشمند انگلیسی پیتر بارلو، در واقع، حدس زده بود که ناتوانی در انتقال سیگنال بیش از دویست فوت به این معنی است که تلگراف الکترومغناطیسی امکان پذیر نیست. هنری در پارامترهای مختلف در حین توسعه آهنرباهای الکتریکی قدرتمند خود کشف کرده بود که در حالی که یک جفت صفحه برای ارسال جریان از طریق چندین سیم کوتاه‌تر بهترین است، یک باتری از چند صفحه (با شدت بالا) می‌تواند جریانی را از طریق یک سیم بسیار طولانی ارسال کند. استفاده از یک باتری با شدت بالا با یک سیم پیچ چندگانه برای توسعه تلگراف الکترومغناطیسی ضروری بود. از آنجایی که تلفات در یک صف طولانی نسبتاً اندک خواهد بود. مورس این را (به طور غیرمستقیم از هنری) در سال 1837 آموخت که پیامدهای چشمگیری داشت. شواهد تحقیقات بنیادی هنری در مورد تلگراف الکترومغناطیسی به سال 1830 برمی دانلود جزوه روش تحقیق در مشاوره، زمانی که او برای اولین بار به دانش آموزان خود در آلبانی نشان داد کهجریان باتری می تواند از طریق یک سیم هزار فوتی منتقل شود . در انتهای سیم، یک آهنربای الکتریکی پرانرژی، یک سر آهنربای میله ای را که روی یک محور معلق بود، جذب کرد، که باعث شد سر دیگر به زنگ برخورد کند. یکی از دانش‌آموزان آکادمی هنری آلبانی گزارش داد که هنری با یک مدار به طول یک و نیم مایل موفق شده است.

هنری به توسعه آهنرباهای الکتریکی قوی‌تر ادامه داد و راهی را به دانش‌آموزانش نشان داد که در آن می‌توان اثرات مکانیکی را در محدوده‌ای بسیار طولانی‌تر از آنچه قبلاً تصور می‌شد تولید کرد. هنری از یک آهنربای “شدت” کوچک در یک مدار محلی برای کنترل یک آهنربای “مقدار” بزرگ که صدها پوند وزن را نگه می دارد، استفاده کرد. هنگامی که آهنربای کوچک را از طریق یک مدار طولانی انرژی داد، یک تکه سیم را به سمت بالا جذب کرد که مدار محلی را شکست و باعث سقوط وزنه ها با تصادف شد. او توصیفی از این رله ابتدایی که مورس از طریق یک واسطه از آن مطلع شد و در توسعه تلگراف توسط مورس بسیار مهم بود منتشر نکرد، اما آن را در سال 1837 به چارلز ویتستون در انگلستان ذکر کرد و ادعا کرد که آن را چندین بار به شاگردان پرینستون خود نشان داده است. سال قبل5

تلگراف آزمایشی مورسبزرگنمایی
تلگراف آزمایشی مورس، نوشته ناشناس، تاریخ نامعلوم، ج. دهه 1920؟، آرشیو اسمیتسونیان – History Div, 91-3689.
زمانی که ساموئل مورس در حال توسعه تلگراف خود بود، از جوزف هنری به دنبال مشاوره و حمایت عمومی بود. در نامه ای که بعداً برای تعیین منشأ تلگراف ذکر شد، هنری به مورس نوشتدر سال 1842 که اگرچه چنین اختراعی «از زمان فرانکلین تا کنون» توسط افراد مختلف پیشنهاد شده بود، «تا چند سال گذشته یا پس از اکتشافات الکترو مغناطیس» امکان‌پذیر نبود. هنری ادامه داد که “اعتبار کمی” برای اختراع تلگراف می توان ادعا کرد “زیرا اختراع تلگراف به طور طبیعی در ذهن تقریباً هر کسی که با پدیده های الکتریسیته آشنایی دارد ایجاد می شود” اما او از طرح مورس بر روی تلگراف های سوزنی حمایت کرد. توسط دانشمندان اروپایی پیشنهاد شده است. سه سال بعد، انتشار کتابی در مورد تلگراف توسط یکی از دستیاران ارشد مورس، آلفرد ویل، اعتبار هنری را در بر نداشت.که سالها طول کشید

کار هنری با الکترومغناطیس های نمونه سوالات اصول و فنون مشاوره و راهنمایی و همه کاره، موتورها و مدارهای تلگرافش، او را به تکمیل تحقیقات مهم در زمینه الکترومغناطیس هدایت کرد. در سال‌هایی که اورستد تولید یک اثر مغناطیسی از جریان باتری را گزارش کرده بود، دانشمندان سعی : ً ً

How useful was this post?

Click on a star to rate it!

Average rating 0 / 5. Vote count: 0

No votes so far! Be the first to rate this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *