سوالات بهداشت روان 1
شامل دو فرمت پی دی اف و ورد
تایپ شده با کیفیت بالا
به صورت تستی با پاسخ
نمونه سوالات بهداشت روانی دانش آموزان ضمن خدمت سعید شاملو دانشگاه پیام نور دانشگاه آزاد کاردانی
[6] + [7] [8] [7] /[9] [10] -[11] [12] -[13]
ورزش، استرس، سوء مصرف مواد، ارتباطات اجتماعی و تعاملات مرتبط است. [13] [14] درمانگران، روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی، پرستاران، یا پزشکان خانواده می توانند با درمان هایی مانند درمان، مشاوره یا دارو به مدیریت بیماری روانی کمک کنند . [15]
تاریخچه
همچنین ببینید: بهزیستی ، Eudaimonia ، و تاریخچه اختلالات روانی
تاریخ اولیه
در اواسط قرن نوزدهم، ویلیام سویتسر اولین کسی بود که اصطلاح بهداشت روانی را ابداع کرد، که میتوان آن را پیشروی رویکردهای معاصر برای کار بر روی ارتقای سلامت روانی مثبت دانست. [16] [17] ایزاک ری ، چهارمین رئیس [18] انجمن روانپزشکی آمریکا و یکی از بنیانگذاران آن، بهداشت روانی را بیشتر به عنوان “هنر حفظ ذهن در برابر همه حوادث و تأثیراتی که برای زوال کیفیت آن محاسبه می شود، تعریف کرد. انرژی های آن، یا حرکات آن را مختل می کند». [17]
در تاریخ آمریکا تصور می شد که بیماران روانی از نظر مذهبی مجازات می شوند. این پاسخ در طول دهه 1700، همراه با حبس غیرانسانی و انگ زدن به چنین افرادی ادامه یافت. [19] دوروتیا دیکس (1802-1887) شخصیت مهمی در توسعه جنبش “بهداشت روانی” بود. دیکس یک معلم مدرسه بود که تلاش می کرد به افراد مبتلا به اختلالات روانی کمک کند و شرایط غیر استانداردی را که در آن قرار می گرفتند را آشکار کند. [20] این جنبش به “جنبش بهداشت روان” معروف شد. [20] قبل از این جنبش، غیر معمول نبود که افراد مبتلا به بیماری روانی به طور قابل توجهی مورد غفلت قرار می گرفتند و اغلب در شرایط اسفناک و بدون لباس کافی تنها می ماندند. [20]از 1840 تا 1880، او حمایت دولت فدرال را برای راه اندازی بیش از 30 بیمارستان روانپزشکی ایالتی به دست آورد. با این حال، آنها کم کار بودند، کمبود منابع داشتند و متهم به نقض حقوق بشر بودند. [19]
امیل کریپلین در سال 1896 طبقه بندی اختلالات روانی را توسعه داد که برای نزدیک به 80 سال بر این حوزه مسلط بوده است. بعدها، مدل بیماری پیشنهادی ناهنجاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نرمال بودن را نسبت به جنبههای فیزیکی، جغرافیایی و فرهنگی گروه تعیینکننده در نظر گرفت. [21]
در آغاز قرن بیستم، کلیفورد بیرز پس از انتشار گزارش های خود به عنوان یک بیمار در چندین آسایشگاه دیوانه ، ذهنی که خودش را پیدا کرد، «سلامت روان آمریکا – کمیته ملی بهداشت روانی» را تأسیس کرد ، در سال 1908 [22] [23] [24] و اولین کلینیک سلامت روان سرپایی را در ایالات متحده افتتاح کرد. [23]
جنبش بهداشت روانی، مشابه جنبش بهداشت اجتماعی ، در مواقعی با حمایت از اصلاح نژاد و عقیمسازی افرادی که از نظر ذهنی بسیار ناقص به نظر میرسند برای کمک به کار مولد و زندگی خانوادگی رضایت بخش همراه بوده است. [25] [26] در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، به دلیل جنبه مثبت آن که از درمان بیماری به حوزههای پیشگیرانه و ترویجی مراقبتهای بهداشتی تکامل مییابد، بهتدریج ارجاع به بهداشت روانی با واژه «سلامت روان» جایگزین شد.
دانلود رایگان نمونه سوالات بهداشت روان 1 + پاسخ تست pdf
نهاد زدایی و فرا نهادی شدن
زمانی که بیمارستانهای دولتی ایالات متحده به نقض حقوق بشر متهم شدند، طرفداران برای غیر نهادسازی تلاش کردند: جایگزینی بیمارستانهای روانی فدرال به جای خدمات بهداشت روان اجتماعی . بسته شدن بیمارستانهای روانپزشکی دولتی توسط قانون مراکز بهداشت روان اجتماعی در سال 1963 اجرا شد که شرایطی را تعیین میکرد که در آن تنها بیمارانی که خطری قریبالوقوع برای دیگران یا خودشان ایجاد میکردند میتوانستند در مراکز دولتی پذیرش شوند. [27] این به عنوان یک بهبود از شرایط قبلی تلقی می شد. با این حال، هنوز بحث در مورد شرایط این منابع جامعه وجود دارد.
ثابت شده است که این انتقال برای بسیاری از بیماران سودمند بوده است: افزایش رضایت کلی، کیفیت زندگی بهتر و دوستی بیشتر بین بیماران و نه خیلی پرهزینه بود. این امر تنها در شرایطی ثابت شد که مراکز درمانی که بودجه کافی برای کارکنان و تجهیزات و همچنین مدیریت مناسب داشتند، صادق بود. [28] با این حال، این ایده یک موضوع قطبی است. منتقدان غیرسازمانسازی استدلال میکنند که شرایط بد زندگی حاکم بود، بیماران تنها بودند و مراقبتهای پزشکی مناسب در این خانههای درمانی دریافت نکردند. [29]علاوه بر این، بیمارانی که از مراقبتهای روانپزشکی دولتی به خانههای سالمندان و خانههای مسکونی منتقل شدهاند، در جنبههای حیاتی درمان خود دچار نقصهایی بودند. برخی موارد منجر به انتقال مراقبت از کارکنان بهداشتی به خانواده بیماران می شود، جایی که آنها بودجه یا تخصص پزشکی مناسب برای ارائه مراقبت مناسب ندارند. [29] از سوی دیگر، بیمارانی که در مراکز بهداشت روانی جامعه تحت درمان قرار میگیرند، فاقد آزمایش کافی سرطان، واکسیناسیون یا معاینات منظم پزشکی هستند. [29]
برخی دیگر از منتقدان غیرنهادسازی دولتی استدلال میکنند که این صرفاً انتقالی به « فرانسانیسازی » یا این ایده بود که زندانها و بیمارستانهای دولتی به یکدیگر وابسته هستند. به عبارت دیگر بیماران زندانی می شوند. این بر اساس فرضیه پنروز در سال 1939 است که این نظریه را مطرح کرد که بین اندازه جمعیت زندان ها و تعداد تخت های بیمارستان روانپزشکی رابطه معکوس وجود دارد. [30] این بدان معنی است که جمعیت هایی که به مراقبت روانی روانپزشکی نیاز دارند بین موسساتی که در این مورد شامل بیمارستان های روانپزشکی دولتی و سیستم های عدالت کیفری می شود، انتقال خواهند یافت. بنابراین کاهش تخت های موجود در بیمارستان های روانپزشکی همزمان با افزایش زندانیان رخ داد. [30]اگرچه برخی تردید دارند که این به دلیل عوامل بیرونی دیگر است، برخی دیگر این نتیجه را به عدم همدلی با بیماران روانی میدانند. هیچ بحثی در انگ اجتماعی افراد مبتلا به بیماری های روانی وجود ندارد، آنها به طور گسترده در جامعه به حاشیه رانده شده اند و مورد تبعیض قرار گرفته اند. [19] در این منبع، محققان تجزیه و تحلیل می کنند که چگونه اکثر زندانیان غرامت (بازداشتی که قادر به پرداخت جریمه برای جرایم کوچک نیستند یا نمی خواهند) بیکار، بی خانمان و با درجه فوق العاده بالایی از بیماری های روانی و اختلالات مصرف مواد هستند . [30] زندانیان غرامت پس از آن فرصت های شغلی آینده را از دست می دهند، با حاشیه نشینی اجتماعی مواجه می شوند و به برنامه های اجتماعی شدن مجدد دسترسی ندارند، که در نهایت باعث تسهیل جرم مجدد می شود. [30]این تحقیق نشان میدهد که چگونه بیماران روانی – و در این مورد، فقرا – به دلیل شرایط خاصی که خارج از کنترل آنها است بیشتر مجازات میشوند و اینکه این یک چرخه معیوب است که خود را تکرار میکند. بنابراین، زندان ها بیمارستان روانی دیگری را که توسط دولت تدارک دیده شده است، تجسم می دهند.
خانوادههای بیماران، مدافعان، و متخصصان سلامت روان همچنان خواهان افزایش امکانات اجتماعی و برنامههای درمانی با ساختار بهتر با کیفیت بالاتر منابع بستری و مراقبت طولانیمدت هستند. با این محیط ساختارمندتر، ایالات متحده به دسترسی بیشتر به مراقبت های بهداشت روانی و افزایش درمان کلی بیماران روانی ادامه خواهد داد.
با این حال، هنوز کمبود مطالعاتی برای شرایط سلامت روان (MHCs) برای افزایش آگاهی، توسعه دانش و نگرش به دنبال درمان پزشکی برای MHCs در بنگلادش وجود دارد. مردم در مناطق روستایی اغلب به دنبال درمان از درمانگران سنتی هستند و MHC ها گاهی اوقات یک موضوع معنوی در نظر گرفته می شوند. [31]
اپیدمیولوژی
همچنین نگاه کنید به: اپیدمیولوژی
بیماری های روانی شایع تر از سرطان ، دیابت یا بیماری قلبی هستند . بیش از 26 درصد از همه آمریکایی های بالای 18 سال معیارهای ابتلا به بیماری روانی را دارند. [32] شواهد نشان می دهد که 450 دانلود جزوه بهداشت روانی نفر در سراسر جهان برخی از بیماری های روانی دارند. افسردگی اساسی در بین 10 عامل اصلی بیماری در سراسر جهان رتبه چهارم را دارد. پیش بینی می شود تا سال 2029، بیماری روانی به عنوان عامل اصلی بیماری در سراسر جهان تبدیل شود. سالانه یک میلیون نفر دست به خودکشی می زنند و 10 تا 20 میلیون نفر اقدام به خودکشی می کنند. [33] سازمان بهداشت جهانیگزارش (WHO) هزینه جهانی بیماری های روانی را نزدیک به 2.5 تریلیون دلار (دو سوم هزینه های غیرمستقیم) در سال 2010 تخمین می زند که پیش بینی می شود تا سال 2030 به بیش از 6 تریلیون دلار افزایش یابد. [34]
شواهد به دست آمده از WHO نشان می دهد که تقریباً نیمی از جمعیت جهان تحت تأثیر بیماری های روانی هستند که بر عزت نفس ، روابط و توانایی آنها برای عملکرد در زندگی روزمره تأثیر می گذارد. [35] سلامت عاطفی یک فرد می تواند بر سلامت جسمانی آنها تأثیر بگذارد. سلامت روان ضعیف می تواند منجر به مشکلاتی مانند ناتوانی در تصمیم گیری کافی و اختلالات مصرف مواد شود . [36]
سلامت روان خوب می تواند کیفیت زندگی را بهبود بخشد در حالی که سلامت روان ضعیف می تواند آن را بدتر کند. به گفته ریچاردز، کامپانیا و میوز برک، “شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد توانایی های عاطفی با رفتارهای طرفدار اجتماعی مانند مدیریت استرس و سلامت جسمانی مرتبط است.” [36] تحقیقات آنها همچنین به این نتیجه رسید که افرادی که فاقد بیان عاطفی هستند، تمایل به رفتارهای ضد اجتماعی (مانند اختلال مصرف مواد و اختلال مصرف الکل ، دعوای فیزیکی، خرابکاری ) دارند که نشان دهنده سلامت روانی و احساسات سرکوب شده فرد است. [36] بزرگسالان و کودکانی که با بیماری روانی مواجه هستند ممکن است انگ اجتماعی را تجربه کنند که می تواند این مسائل را تشدید کند. [37]
شیوع جهانی
همچنین رجوع کنید به: سلامت روان جهانی و رده:سلامت روان بر پایه کشور
مدل دو پیوسته سلامت روان و بیماری روانی
سلامت روان را می توان به عنوان یک پیوستار در نظر گرفت، جایی که سلامت روانی یک فرد ممکن است ارزش های ممکن متفاوتی داشته باشد . [38] سلامت روانی به عنوان یک ویژگی مثبت در نظر گرفته می شود. این تعریف از سلامت روان، بهزیستی عاطفی ، ظرفیت زندگی کامل و خلاقانه و انعطاف پذیری برای مقابله با چالش های اجتناب ناپذیر زندگی را برجسته می کند. برخی از بحث ها بر حسب رضایت یا شادی صورت می گیرد. [39] بسیاری از سیستمهای درمانی و کتابهای خودیاری روشها و نمونه سوالات بهداشت روان 1 + پاسخ را ارائه میدهند که از استراتژیها و تکنیکهایی حمایت میکنند که به عنوان مؤثر برای بهبود بیشتر سلامت روان شناخته میشوند. روانشناسی مثبتبه طور فزاینده ای در سلامت روان برجسته است.
یک مدل کل نگر سلامت روان به طور کلی شامل مفاهیم مبتنی بر دیدگاه های انسان شناختی ، آموزشی ، روانشناختی ، مذهبی و جامعه شناختی است. همچنین مدل هایی به عنوان دیدگاه های نظری از روانشناسی شخصیت , اجتماعی , بالینی , سلامت و رشد وجود دارد . [40] [41]
مدل سه جانبه بهزیستی روانی [38] [42] بهزیستی روانی را شامل سه مؤلفه بهزیستی عاطفی، بهزیستی اجتماعی و بهزیستی روانی میداند . بهزیستی عاطفی به عنوان داشتن سطوح بالایی از احساسات مثبت تعریف می شود، در حالی که بهزیستی اجتماعی و روانی به عنوان وجود مهارت ها و توانایی های روانشناختی و اجتماعی است که به عملکرد مطلوب در زندگی روزمره کمک می کند. این مدل از پشتیبانی تجربی در بین فرهنگ ها برخوردار شده است. [42] [43] [44] فرم پیوسته-کوتاه سلامت روان (MHC-SF) پرکاربردترین مقیاس برای اندازه گیری مدل سه جانبه بهزیستی روانی است. [45] [46] [47]
جمعیت شناسی
کودکان و نوجوانان
اطلاعات بیشتر: بهداشت روانی نوزادان و بهداشت روانی کودکان و نوجوانان
همچنین ببینید: افسردگی در دوران کودکی و نوجوانی
شرایط سلامت روان 16 درصد از بار جهانی بیماری و آسیب در افراد 10 تا 19 ساله است. [48] 42 درصد از آن بزرگسالان جوان تا سال 2018 درمان نشدند . [1] نیمی از تمام بیماریهای روانی در سن 14 سالگی شروع میشوند، اما بیشتر موارد تشخیص داده نشده و درمان نمیشوند. [49] [48] نقش مراقبین برای جوانان با نیازهای سلامت روان ارزشمند است و مراقبان زمانی بیشترین سود را می برند که از آموزش روانی کافی و حمایت همسالان برخوردار باشند. [50] افسردگی یکی از علل اصلی بیماری و ناتوانی در میان نوجوانان است. [48] خودکشی چهارمین علت مرگ و میر در نوجوانان 15 تا 19 ساله است. [48]قرار گرفتن در معرض آسیب های دوران کودکی می تواند باعث اختلالات سلامت روان و پیشرفت تحصیلی ضعیف شود. [51] نادیده گرفتن شرایط سلامت روان در نوجوانان می تواند بر بزرگسالی تأثیر بگذارد. [52] 50 درصد از کودکان پیش دبستانی کاهش طبیعی در مشکلات رفتاری نشان می دهند. باقیمانده عواقب طولانی مدت را تجربه می کند. [52] سلامت جسمی و روانی را مختل می کند و فرصت های زندگی رضایت بخش را محدود می کند. [52] نتیجه افسردگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی ممکن است سوء مصرف مواد باشد. [52] [53] میانگین سن شروع اختلالات افسردگی بین 11 تا 14 سال است. [53] تنها تقریباً 25 درصد از کودکان دارای مشکلات رفتاری به خدمات پزشکی مراجعه می کنند. [52]اکثریت بچه ها به سمت مرگ می روند. [52]
جمعیت بی خانمان
اطلاعات بیشتر: بی خانمانی و سلامت روان
تصور می شود که بیماری روانی در بین جمعیت های بی خانمان بسیار شایع است، اگرچه دسترسی به تشخیص های مناسب محدود است. مقاله ای که توسط لیزا گودمن و همکارانش نوشته شده است، خلاصه ای از تحقیقات اسمیت در مورد PTSD در زنان و مادران مجرد بی خانمان در سنت لوئیس، میسوری است که نشان می دهد 53 درصد از پاسخ دهندگان معیارهای تشخیصی را دارند و بی خانمانی را به عنوان یک عامل خطر برای بیماری روانی توصیف می کند. . [54] حداقل دو علامت رایج گزارش شده آسیب روانی، ناامیدی اجتماعی و درماندگی آموخته شده در بین افراد و خانواده های بی خانمان بسیار شایع است. [55]
در حالی که بیماری روانی شایع است، افراد به ندرت مراقبت های مناسب را دریافت می کنند. [54] مدیریت پرونده مرتبط با سایر خدمات یک رویکرد مراقبتی مؤثر برای بهبود علائم در افرادی نمونه سوالات بهداشت روان 1 که بی خانمانی را تجربه می کنند. [55] مدیریت پرونده پذیرش در بیمارستان ها را کاهش داد و مصرف مواد را توسط افرادی که مشکلات سوء مصرف مواد داشتند را بیش از مراقبت های معمول کاهش داد. [55]
مهاجران و پناهندگان
همچنین نگاه کنید به: بهداشت روانی پناهندگان
کشورهایی که پناهنده میسازند، مکانهای آشوب اجتماعی، جنگ داخلی، حتی نسلکشی هستند. [56] بیشتر پناهندگان تروما را تجربه می کنند. این می تواند به شکل شکنجه، تجاوز جنسی، از هم گسیختگی خانواده و مرگ عزیزان باشد. [56] [57]
پناهندگان و مهاجران پس از اسکان مجدد، استرس های روانی اجتماعی را تجربه می کنند. [58] اینها شامل تبعیض، عدم ثبات اقتصادی، و انزوای اجتماعی است که باعث ناراحتی عاطفی می شود. [56] [57] برای پناهندگان، اتحاد مجدد خانواده می تواند یکی از نیازهای اولیه برای بهبود کیفیت زندگی باشد. [56] ترومای پس از مهاجرت علت اختلالات افسردگی و ناراحتی روانی برای مهاجران است. [56] [57] [58]
ملاحظات فرهنگی و مذهبی
سلامت روان یک مفهوم اجتماعی است. جوامع، گروهها، فرهنگها ، نهادها و حرفههای مختلف روشهای بسیار متفاوتی برای مفهومسازی ماهیت و علل آن، تعیین اینکه چه چیزی از نظر روانی سالم است، و تصمیمگیری در مورد چه مداخلاتی، در صورت وجود، مناسب است، دارند. [59] بنابراین، متخصصان مختلف پیشینههای فرهنگی، طبقاتی، سیاسی و مذهبی متفاوتی خواهند داشت که بر روششناسی اعمال شده در طول درمان تأثیر میگذارد. در زمینه مراقبت از سلامت روان ناشنوایان ، لازم است متخصصان صلاحیت فرهنگی ناشنوایان و کم شنوایان را داشته باشند و بدانند که چگونه در کار با ناشنوایان فرهنگی به درستی به مترجمان آموزش دیده، واجد شرایط و گواهی اعتماد کنند.مشتریان
تحقیقات نشان داده است که به بیماری روانی انگ وجود دارد. [60] به دلیل چنین ننگی، افراد ممکن است در برابر برچسب زدن مقاومت کنند و ممکن است مجبور شوند با انکار به تشخیص های سلامت روان پاسخ دهند . [61] مراقبان خانواده افراد مبتلا به اختلالات روانی نیز ممکن است از تبعیض رنج ببرند یا با انگ مواجه شوند. [62]
پرداختن و حذف ننگ اجتماعی و ننگ درک شده مرتبط با بیماری روانی برای آموزش و آگاهی پیرامون مسائل بهداشت روانی بسیار مهم شناخته شده است. در بریتانیا ، کالج سلطنتی روانپزشکان کمپین تغییر ذهن (1998-2003) را برای کمک به کاهش انگ سازماندهی کرد، [63] در حالی که در ایالات متحده ، تلاشهای نهادهایی مانند بنیاد Born This Way و The Manic Monologues به طور خاص متمرکز است . در مورد از بین بردن ننگ پیرامون بیماری روانی [64] [65] اتحاد ملی در مورد بیماری روانی(NAMI) یک موسسه آمریکایی است که در سال 1979 به منظور نمایندگی و حمایت از کسانی که با مشکلات سلامت روان دست و پنجه نرم می کنند تأسیس شد. NAMI به آموزش در مورد بیماری های روانی و مسائل بهداشتی کمک می کند و در عین حال برای از بین بردن انگ [66] مرتبط با این اختلالات نیز کار می کند.
بسیاری از متخصصان بهداشت روان اهمیت شایستگی در تنوع مذهبی و معنویت را شروع کرده اند یا از قبل درک کرده اند . آنها همچنین در آموزش های فرهنگی شرکت می کنند تا بهتر بفهمند کدام مداخلات برای این گروه های مختلف مردم بهتر است. انجمن روانشناسی آمریکا به صراحت می گوید که باید به دین احترام گذاشت. آموزش در مورد مسائل معنوی و مذهبی نیز توسط انجمن روانپزشکی آمریکا مورد نیاز است ، [67] با این حال، توجه بسیار کمتری به آسیبی که اعتقادات سفت و سخت تر و بنیادگرایانه که معمولاً در ایالات متحده اعمال می شود می تواند ایجاد کند، می شود. [68] [منبع غیر معتبر؟ ]این موضوع در سال 2018 به طور گسترده سیاسی شده است، مانند ایجاد گروه ویژه آزادی مذهبی در جولای همان سال. [69]همچنین، بسیاری از ارائه دهندگان و پزشکان در ایالات متحده تازه در حال درک این موضوع هستند که موسسه مراقبت های بهداشت روانی فاقد دانش و صلاحیت بسیاری از فرهنگ های غیرغربی است و ارائه دهندگان در ایالات متحده را برای درمان بیماران از فرهنگ های مختلف مجهز نمی کند. . [70]
مشاغل
همچنین ببینید: سلامت روان در هوانوردی
کاردرمانی
هدف پزشکان کاردرمانی بهبود و امکان مشارکت مشتری یا گروه در مشاغل معنادار و روزمره است. [71] در این معنا، شغل به هر فعالیتی که «زمان فرد را اشغال میکند» تعریف میشود. نمونههایی از آن فعالیتها شامل کارهای روزانه (لباس پوشیدن، حمام کردن، غذا خوردن، کارهای خانه، رانندگی و غیره)، خواب و استراحت، آموزش، کار است. ، بازی، اوقات فراغت (سرگرمی ها) و تعاملات اجتماعی. حرفه OT طیف گسترده ای از خدمات را برای تمام مراحل زندگی در محیط های بی شماری ارائه می دهد، اگرچه پایه های OT از سلامت روان سرچشمه می گیرد.
خدمات OT متمرکز بر سلامت روان میتواند به افراد، گروهها و جمعیتها [72] در طول عمر ارائه شود و سطوح مختلفی از عملکرد سلامت روان را تجربه کنند. برای مثال، پزشکان کاردرمانی خدمات بهداشت روانی را در سیستمهای مدرسه، محیطهای نظامی، بیمارستانها، کلینیکهای سرپایی و مراکز توانبخشی سلامت روان بستری ارائه میکنند. مداخلات یا پشتیبانی را می توان مستقیماً از (-/)
فهرست مطالب